در جست و جوي هويت و راه هاي رشد آن

نويسنده:ناميه اصفهانيان




سؤال اول: کيستي من؟

«من کيستم؟ » اين سؤالي است که ذهن هر نوجواني را به خود مشغول مي کند و به دنبال همين سؤال است که در جست و جوي خويشتن و کسب هويت تلاش مي کند. البته اين سؤال به يکباره در نوجواني ظاهر نمي شود، بلکه ريشه هاي آن از دوران کودکي وجود داشته است. در جريان رشد، کودکان به تدريج وجود خود را از ديگران و به ويژه مادر متمايز مي کنند و خود را کمابيش مستقل و جدا از ديگران مي بينند. اين روند از سال هاي کودکي آغاز مي شود.
هويت يابي، در دوران نوجواني و به موازات رشد فيزيکي، شناختي، اجتماعي و عاطفي، اهميتي خاص مي يابد. بسياري از نوجوانان با شور زيادي از خود سؤال مي کنند که جايگاه اجتماعي من کجاست؟ شغل آينده ي من چيست؟ رشته ي تحصيلي من چه خواهد بود؟ سرانجام با چه کسي ازدواج خواهم کرد؟ ارزش هاي مذهبي، اخلاقي و فلسفي من چه خواهند بود؟ انتخاب راه ها و ارزش هاي ممکن براي نوجوانان چندان ساده نيست. چرا که آن ها با طيف گسترده اي از انتخاب هاي ممکن مواجه مي شوند و با توجه به تنوع انتخاب، بايد تصميم بگيرند [احدي و جمهري، 1380] .
نوجوانان و بزرگ سالاني که احساس هويت فردي در آن ها قوي است، خود را مجزا و متمايز از ديگران مي دانند. آن ها براي اين که احساس هويت داشته باشند، بايد در طول زمان در خود تداومي ببينند. به قول اريکسون: «نوجوان براي رسيدن به يکپارچگي بايد احساس کند که آن چه بنا به قراين موجود، در آينده خواهد شد، تداوم پيشرفته ي آن چيزي است که در سال هاي طفوليت بوده است» [ماسن، 1380] .

نوجواني و جست و جوي هويت

احساس هويت در نوجواني آغاز نمي شود و در نوجواني هم خاتمه نمي يابد. با وجود اين، جست و جو براي به دست آوردن هويت به خصوص در دوران نوجواني بيش تر مطرح است. شايد به اين دليل که نوجوان هر روز تغييري در خود حس مي کند. او با مجموعه اي از تغييرات رواني، زيست شناختي، جنسي و شناختي در خود مواجه مي شود و در ضمن از او انتظار مي رود که از عهده ي توانايي هاي شناختي، ذهني و اجتماعي جديدي برآيد.
يکي از نظريه هايي که به بررسي موضوع هويت و شکل گيري آن پرداخته، نظريه ي رشد هشت مرحله اي اريکسون است. در اين ديدگاه، هر مرحله با يک تکليف يا تعارض مشخص مي شود که شخص بايد آن را از سر بگذراند تا بتواند طبق الگوي رشدي سالم به زندگي ادامه دهد. اريکسون در پنجمين مرحله از نظريه اش، «هويت يابي در برابر آشفتگي نقش» ، به بررسي موضوع هويت مي پردازد. به اعتقاد او، عمده ترين تضاد در دوره ي نوجواني، تضاد بين يافتن هويتي کم و بيش با ثبات در برابر سردرگم شدن در ميان نقش هاي گوناگون است. ناتواني در حل اين تضاد ممکن است، به اثرات زيان باري در سلامت روان فرد منجر شود. اريکسون معتقد بود که شکل گيري هويت در زنان و مردان ممکن است پيشرفت متفاوتي داشته باشد. زيرا جامعه از آنان انتظار دارد که نقش هاي متفاوتي ايفا کنند. به نظر او، هويت شغلي براي مردان اهميت بسياري دارد، ولي هويت زنان در ارتباط با همسر آينده و نقش شان به عنوان همسر و مادر شکل مي گيرد [پيشين] .
يکي ديگر از برجسته ترين کساني که به موضوع هويت پرداخته، جيمز مارسيا است. او با الهام از نظريه ي اريکسون، پژوهش هايي در اين زمينه انجام داد و در نهايت، هويت را در چهار سطح تعريف کرد. هويت هاي چهارگانه ي او لزوما مراحل متفاوتي از يک زنجيره ي رشدي نيستند. در عين حال ماهيت ثابتي ندارند و ممکن است به مرور دستخوش دگرگوني شوند. او با مصاحبه هاي نيم ساختار يافته ي 30 دقيقه اي با نوجوانان و جوانان به اين چهار نوع هويت به شرح زير دست يافت:

1. هويت کسب شده (1)

نوجواناني هستند که بحران هويت را با موفقيت پشت سر گذاشته و نسبت به اهداف معيني، تعهدات لازم را پيدا کرده اند. آن ها به طور فعال وقت زيادي را صرف حل و فصل مسائل مهم زندگي کرده اند. اين گروه انعطاف پذير هستند و با فکر و درايت عمل مي کنند. اعتماد به نفس بالايي دارند و در شرايط فشارزا، مقاومت خوبي نشان مي دهند. آن ها نسبتا خودمختارند و در روابط اجتماعي، علاوه بر داشتن اعتماد به نفس، شوخ طبع هستند و ظرفيت فراواني براي ايجاد روابط صميمي با ديگران دارند.

2. هويت پيش رس (2)

اين گروه بدون داشتن تجربه ي بحران نوجواني، نسبت به اهداف خاصي احساس تعهد پيدا کرده اند. اکثر آن ها در چارچوب برنامه هايي که ديگران و به ويژه والدين از قبل براي آن ها تدارک ديده اند، اهداف خاصي را پذيرفته اند. انعطاف پذيرند، در زندگي احساس رضايت مي کنند و به شدت به خانواده هاي خود وابسته اند.

3. ابهام هويت (3)

اين گروه، نوجواناني هستند که هيچ نوع بحراني را سپري نکرده اند و در عين حال به اهداف خاصي هم احساس تعهد نمي کنند. آن ها ظاهرا افرادي بي خيال اند و تمايل به انتخاب اهداف خاصي ندارند. روي هم رفته افرادي سطحي، ناخرسند و تنها هستند و توان برقراري روابط صميمي و خالص را با اطرافيان خود ندارند.

4. خويشتن يابي (4)

اين افراد هنوز در جهت کسب هويت مي کوشند و همواره در حالت دوگانه به سر مي برند. افرادي رقابت طلب، مضطرب، زنده دل، پرحرف و در عين حال دستخوش تعارض هستند. غالبا با والد غير هم جنس رابطه ي نزديک تري دارند و مايل اند که با ديگران نيز روابط صميمي برقرار کنند.
در پژوهشي که در سال 1379، با عنوان «بررسي تحول هويت و رابطه ي آن با حرمت خود و حالت اضطراب در دانشجويان دوره ي کارشناسي» انجام شد، عباس رحيمي نژاد، به راهنمايي دکتر محمود منصور، هويت هاي معرفي شده توسط مارسيا را با عناوين «سردرگمي هويت» ، «دنباله روي» ، «بحران زدگي» ، «هويت يافتگي» در 543 نفر از دانشجويان سال اول تا چهارم دوره ي کارشناسي بررسي کرده است.
نتايج اين پژوهش نشان مي دهد که بين افزايش سال هاي تحصيل در دانشگاه و کاهش هويت دنباله رو، هم بستگي معنادار وجود دارد. با افزايش سال هاي تحصيلي، فقط در سال چهارم افت هويت مذهبي مشاهده شد. در تفسير اين نتايج اشاره شده است که درصد زياد بحران زدگي در سال هاي اول تا چهارم تحصيل در دانشگاه و عدم کاهش آن، حاکي از عدم موفقيت در حل بحران هويت و ورود به هويت يافتگي است. پژوهشگران، کاهش نيافتن بحران زدگي و افزايش نيافتن معني دار هويت يافتگي در اين پژوهش را نمايانگر عدم تأثير تحصيل در دانشگاه بر تحول هويت من و بيانگر نوعي رکود در تحول هويت من دانسته اند. در حالي که با کاهش معني دار دنباله روي، از سال اول تا سال چهارم تحصيل در دانشگاه، مي توان از تأثير مثبت دانشگاه بر تحول هويت من، در اين بعد سخن گفت.
هم چنين در اين پژوهش، به بررسي ارتباط هويت هاي چهارگانه و حرمت خود و حالت اضطراب، به عنوان شاخص هاي سلامت روان پرداخته شده است. نتايج نشان دادند که بالاترين سطح حرمت خود، متعلق به گروه هويت يافته و کم ترين سطح حرمت خود متعلق به گروه سردرگم است. هم چنين، بيش ترين ميزان حالت اضطراب در گروه سردرگم مشاهده شد که به ميزان معناداري، از گروه بحران زده و هويت يافته بيش تر بود. حالت اضطراب در گروه هويت يافته از سه گروه ديگر کمتر بود.
ارتباط ميان هويت و شاخص هاي سلامت روان، يکي از موضوعات مورد بررسي در روان شناسي نوجواني است. اين اعتقاد وجود دارد که نوجواناني که هويت کسب کرده اند يا فعالانه آن را کاوش مي کنند، احساس عزت نفس بيش تري دارند و به احتمال بيش تري به صورت انتزاعي و نقادانه فکر مي کنند. بين خودآرماني و خود واقعي شان شباهت بيش تري وجود دارد و در استدلال هاي اخلاقي پيشرفته هستند [مارسيا و همکاران، ] . در مقابل، نوجواناني که در به دست آوردن هويت شکست خورده اند و يا در پراکندگي هويت گير کرده اند، مشکلات سازگاري دارند. اين افراد، متحجر، متعصب و انعطاف ناپذيرند. اغلب آن ها مي ترسند، توسط افرادي که براي محبت و عزت نفس به آن ها وابسته هستند، طرد شوند. [برک، 1385] .

عوامل رواني - اجتماعي موثر بر رشد هويت

عوامل متفاوتي، چه از درون شخص و چه از محيط پيرامون، بر رشد هويت او تأثير مي گذارند. يکي از اين عوامل شخصيت فرد است ويژگي هاي شخصيت - مخصوصا روش انعطاف پذير و خالي از تعصب براي دست و پنجه نرم کردن با عقايد و ارزش هاي متضاد - هويت پخته اي را پرورش مي دهند.
عامل ديگر خانواده است. در صورتي که خانواده «پايگاه امني» باشد که نوجوانان بتوانند با اطمينان از اين پايگاه به سوي دنياي بزرگ تر پيش بروند، رشد هويت تقويت مي شود. نوجواناني که احساس مي کنند، به والدينشان دل بسته هستند، اما در عين حال آزادند تا عقايد خودشان را بيان کنند، يا هويت يافته اند يا در حال کسب هويت هستند. در مقابل، نوجواناني که دچار پراکندگي هويت هستند، از کمترين رابطه ي صميمانه و ارتباط آزاد در خانواده برخوردارند [پيشين] .
رشد هويت به مدارس و جوامعي که فرصت هاي گوناگون براي کاوش فراهم مي کنند نيز بستگي دارد. برخي از اين موارد که به کسب هويت کمک مي کنند، عبارت اند از: کلاس هايي که تفکر سطح عالي و فعاليت هاي فوق برنامه را ترغيب مي کنند و نوجوانان را قادر مي سازند، نقش هاي مسئول را بپذيرند؛ معلمان و مشاوراني که دانش آموزان داراي مرتبه ي اجتماعي - اقتصادي پايين را تشويق مي کنند تا وارد دانشگاه شوند؛ و برنامه هاي آموزش شغلي که نوجوانان را در دنياي کاري بزرگ سال غرق مي سازند.
در پايان مي توان روش هايي را به افراد بزرگ سال پيشنهاد کرد تا از طريق آن ها، به رشد هويت سالم در نوجوانان کمک کنند. اين روش ها از اين قرارند:
1. ايجاد ارتباط صميمانه با نوجوان که هم از اوحمايت عاطفي به عمل مي آورد و هم آزادي جست و جوي ارزش ها و اهداف را به او مي دهد.
2. فراهم کردن فضاي بحث در خانه و مدرسه که با ترغيب تفکر انتزاعي، نوجوان را تشويق مي کند تا از ميان عقايد و ارزش ها، به انتخابي منطقي و اختياري دست بزند.
3. فراهم کردن فرصت براي مشارکت در فعاليت هاي فوق برنامه و برنامه هاي آموزش شغلي که به نوجوان کمک مي کند تا دنياي کاري بزرگ سالان را کشف کند.
4. ايجاد فرصت هايي براي صحبت با بزرگسالان و هم سالاني که روي مسائل هويت کار کرده اند تا از اين طريق، نوجوان دريابد که چگونه مسائل مربوط به هويت را حل کند.
5. ايجاد فرصت هايي براي جست و جوي ميراث قومي و آموختن درباره ي فرهنگ هاي ديگر تا نوجوان بتواند در تمام زمينه ها کسب هويت کند [پيشين] .
1. برک، لورا اي. روان شناسي رشد (ج 2) . ترجمه ي يحيي سيد محمدي. 1385.
2. احدي، حسن و جمهري، فرهاد. روان شناسي رشد.. 1380.
3. ماسن، پاول هنري و ديگران، رشد و شخصيت کودک، ترجمه ي مهشيد ياسايي. 1380.
4. رحيمي نژاد، عباس. پايان نامه ي دوره ي دکترا، 1379.

پي نوشتها:

1. Identity Achievement
2. Foreclosure
3. Identity Diffusion
4. Moratorium

منبع:مجله مشاور مدرسه، شماره ي 12